افسردگي يهويي

ساخت وبلاگ
امروز بعداز مدتها خيلي ناراحت بودم همش ميگفتم عاخه مسود چجوري ميخواد پنجاه تومنو دربياره خيلي خسته بودم خيلي به مسودحرف زدم خيلي خوردش كردم اصلا آروم نميشدم:((((

تااينكه ميخواست بره دلم پركشيد براش هميشه همينجوريم ديوونه ميشم بعد صدبرابر عاشق...دلم ميخواست عروسي تموم شه دلم ميخواست زندگيم شرو شه تنها پول جمع كردنم باشه يه ميليون قسط دلم ميخواست كنار شوهرم عشقم زندگي كنم خوشبخت بشيم خلاصه الان سرحالم حالا بگيد چرا؟چون مسود امروز بي ماشين اومد خونمون بابا گفت خوب اگه سختته نرو:)من و مسود تو ان لحظه :D مسود كه داشت غش ميكرد اون لحظه هي ميگفت برم نرم منتظر بود يكي بگه نرو آخر مامانم گفت نرو اومد خونمون الان پيشمه ولي من رو تخت اون رو زمين :/ خوشحالم سحري باهم ميخورم دوباره پيش بسوي انرژي مثبت ك خدا خيلي بزرگه پول عروسيمون كامل جور ميشه....تا ٢٩ نزديك ٥٠٠ پول ميخوايم براي بسط كه هنوز جور نشده :| مرد من جورش ميكنه راستي راستي فردا ميخوايم بريم قاشق و چنگالدم دستيمو بخرم هوووووراااااا

همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...
ما را در سایت همه چیز درباره عروسی پری و مسوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pariomasooto بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 21:46