سربازی!!!!!!!!!!!1

خوب باید بگم که مسودم 1 آبان رفت سربازی!

ما روز قبلش بخاطر اینکه پارتی داشتیم بهمون گفت انداختمش سپاه

ماهم خوش خیال که تو شهر خودمونه . 1 آبان صب رفت نامه شو بگیره بره پادگان دیدیم افتاده کرمانشاهینی به معنای واقعی داشتم زجه میزدم که مسود من نمیزارم بری من بدون تو میمیرم مسودم با گریه گفت بزار برم پری غیبت میخورم رفت اومد ساعت 9 شب بلیط اتوبوس دارم کل روز کنارم بود همش گریه میکردم همش تو بغلش بودم آخرش رفت

من 19 روزه خونه ماماینام

جای مسود خداروشکر خیلی خوبه و اصلا بهش بدنمیگذره ارشد آمار هم شده که دیگه شیفت شبو نظافت نداره

فقط دوری دیوونمون کرده

روزای اول خیلی حالم بد بود فقط با فیلم عروسیمون دلم خوش بود

راستی عکسو فیلمامونو گرفتم از آتلیه ماه و خورشید تو کرج فوق العاده شده عالیییییییییییییییییییی به معنای واقعی

عاشق فیلم عروسیمم چقد رقصیدمااا

خلاصه از این روزا بگم

تنها کار مفیدیکه دارم اینکه میرم سایت چی نپوشیم ونت برداری میکنم که به خودم برسم!

مسودم قراره 4 شنیه بیاد انگار برام یه دنیاس

نمیدونم چرا 4 شنبه نمیرسه دلم داره میترکه

دلم براش پر میکشه

سرکارم جور نشد فقط فعلا به یکی سپردیم فردا صب میخوام بهش زنگ بزنم یادآوری کنم خداکنه جور بشه این غم دوری برام کمتر بشه

بیشترم میام پست میزارم

وقتی با کیبورد تایپ میکنم تمام ناراحتی و انرژیم خالی میشه

البته الان دارم یه ریمیکس شاد گوش میدم که برای حنابندونمون بود یادش بخیر چقد خوشبخت بودم

همه اینو میگن ولی منم اینو میگم "وقتی یه چیزیو داریو ناراضی , موقعی که از دستش بدی میفهمی چه گرانبهایی رو از دست دادی"

ای کاش خواننده هام برام نظر میزاشتن تا بدونم کسی میخونه یانه

برچسب‌ها: روزمرگی , سربازی , آتلیه همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...