بعد از 5 ماه که عروسیمون میگذره برگشتم تا روزمرگیهای زندگی شیرینمون رو بنویسممنو مسود عروسیمون خیلی خوب گذشت خیلی خوش گذشت خیلی و بنظر خودمون و خیلیا بهترین عروسی تو فامیل رو گرفتیم فقط روز 13 بدر بابابزرگ مریض شد و بابا گفتن بهتره عروسیو جلو بندازیم و ماهم 9 اردیبهشت عروسیمونو برگزار کردیم همیشه دلم میخواست فردای عروسیمون باشه که خداروشکر تولد امام خسین شد انگار همه چی قسمت و تقدیر بوده خداروشکر حال پدربزرگم خیلی خوبه فقط سرطان خون دارن و دارن شیمی درمانی میشن به لطف خدا سلامتیشون زودتر برمیگرده مطمینا خاطرات عروسی در این پست جا نمیشه و هر تیکه شو که یادم بیاد با همون هیجان تعریف میکنم
برچسب : نویسنده : pariomasooto بازدید : 21