جايزه و كافه!!

ساخت وبلاگ
ديشب مسود نه و نيم رسيد باهاش دعوا نكردم با آرامش رفتيم زود شام خورديم تازه مسود كلي تشكر كرد كه منتظرش موندم باهم رفتيم....امروز با سميرا و سمانه قرار بود بريم كافه...خلاصه من از ديشب از گشنگي داشتم ميمردم ساعت ٣ اينا رفتيم كافه سفارشات ٤ دختر را دقت نماييد:"٢سالاد سزار خوشمزه و لذيذ...٢ تا پاستاي پنه آلفردو كه خوشمزه بود ولي خامه اش دلمونو زد...يدونه سيب زميني پنيري كه پراز پنير بود عالي بوود...١پيتزا مخصوص كافه دست نخورده موند!!.....٤ تا كوكي شكلاتي كه آخراز همه خورديم بشوره قبليارو اونم بدتر كرد كلي شكلات داشت كه موند واقعاحيففففف" در حال تركيدن اومديم با مسود آقا رفتيم يه دور زديم....انگار اگه عروسيمون آذر نشه قراره بهتر بشه(فعلا چيزي نميگم تا جور بشه) خلاصه كلي ذوق كردمو غرق در رويا و فكرو خيال بودمممم اومديم خونه مامانو پرستو دعواشون شد سر جريان خاله...جو خونمون داغونه اعصابم خورده باهم دعواشون شد...تا چند روز هممون همينجوري ناراحتو دپسرده ايم...خدايا خودت همه چيو خوب كن....نمازاي امروزمو نخوندم در نهايت شرمندگي :(

همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...
ما را در سایت همه چیز درباره عروسی پری و مسوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pariomasooto بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 30 آبان 1395 ساعت: 2:05