دوباره برادرشوهرو جاري وارد زندگيم شدن!!!!

٢رور پيش جناب برادرشوهر(بيل(اسم رمزي!)) زنگ زدن كه پري بيا سه نفري منو مسود و خودشون(جاريم نيس يني)باهم صحبت كنيم كدورتهارو از بين ببريم منم گفتم من كدورتي ندارمو به مسود ميگم خبر بده...به مسود زنگ زدم با يه حالتيكه قبلا درجرين بوده گفت چيشده و اينا منم گفتم من نميام وقتي جارو نيس خودت برو اونم دعوا كه چرا نمياي اينو حرفا....كارآگاه بازيه من شروع شد و من ديدم جمعه صب رفت بيرون گفتم حتما اين رفته خونه اينا معذرت خواهي و اينحرفا...خلاصه انقد اونروز دعوا كرديم گريه كردم كه حد نداشت انقد از انتخابم پشيمون بودم كه نگو...ديروز بهم زنگ زد منم با بي ميلي جواب دادمو شب اوند منتكشي همش باهام حرف ميزدو ميخنديد آشتي كرديم گفت.."قبلش بيل به من زنگ زد شمارو تورو گرفت كه ميخوان معذرت خواهي كنن و نشستن با جارو حرف زدن و به اين نتيجه رسيدن خودشون مقصرن"منم گفتم باشه بيان خونه .... خلاصه تا امروز كه به بابام گفتم(باباي من جزو آدمايي حساب ميشه كه خيلي آدم شناسه و هرچي راحبه بقيه ميگه درست ازآب درميان)بابام گفت"زن اون الكي نمياد معذرت خواهي اون ميخواد ميونه شمارو بهم بزنه يا يه جرياني داره"منم كلن قاطي كردم اومدن جناب بيل و مسود...بيا گفت ببخشيد معذرت ميخوام از اتفاقايي كه افتاده و بي احتراميا منم گفتم اين رابطه ٤ نفرس چرا جارو نيومده...اونم هي تفره رفت منم گذشته رو كشيدم وسط آخرش گفت بله من باايشون هماهنگم كه اومدم يني اونم به غلط كردن افتاده..كليم از اشتباهاشون و بي حرمتياشون گفتم راحت شدم فقط اين وسط مسود بدجور منو سوزوند .. ديد بيل ناراحته شروع كرد ازاون دفاع كردن كه كاريكه برادرمن كرده خيلي ارزش داره و گذشته بايد فراموش بشه تموم حرفاش من بودم دلم ميخواست بهش ميگم اونموقع كه بمن بي اخترامي ميكرد چرا لال بودي...آخرشبم باهاش كامل قهر بودم الانم قهرم زده بيرون...احساس ميكنم فتنه زندگيم برگشته با سياست شونشون ميكنم بيرون فقط ببينين چيكار ميكنم....بعدازاينكه من حرف زدم خود بيل برگشت گفت والا من راستش جا خوردم يني واقعا توقع داشت من ساكتو آروم بشينم سرجام مثل هميشه الان خوب ميدونه پري كيه پروإ بي ادب حالشونو خوب ميگيرم دور دور منه ديگه

الانم نفس راحت دارم ميكشم فقط حيف اون همه گذشتيكه پارسال بخاطر شوهرم در مقابل برادرش كردم...ديگه دلم اصلا براش نميسوزه لياقتش برادرشه وقعااااااا

همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...