اولين نذري زندگي مشترك!!

ساخت وبلاگ
پارسال محرم بود درگيره خاله زنك بازيه جاريو برادرشوهر بوديم...تموم برنامه هامون روياهامون درگير شده بود چون اول راه بوديم...شب عاشورا بود..شام غريبان...با مسود رفتيم يجا شمع روشن كنيم جفتمون پراز حس مثبت بوديم..باهم نذر كرديم امسال اگر خونه خودمون بوديم به بچه هاي كار و نيازمندا غذا عدس پلو بديم...صفره صفر بوديم اما به لطف خدا شفاعت امام حسين خونه رو خريديم درسته داخلش نيستيم اما خوب يه سقفي داريم...ديروز با مامان رفتيم خريد براي ١٤ تا ظرف يكيار مصرف  و سهم ماماينا و ننه اينا و به خالينا... انقد با بركت بود خالينا يه مقدار گوشت اضافه كردن و مامان برنج داد كلن شد ٥٣ تومن..بيشتره كاراشو خودم كردم اما موقع كشيدن مامان گفت براي خاله كوچيكه ام برميداري؟گفتم نه خوشم نمياد ازشون...خلاصه گذشت احساس كردم يه بشقاب برنج نيس گفتم براي اون برداشتي؟گفت نه با حالت جبهه و عصباني...خوب من بدم مياد ازش وقتي اون براي من ارزش قايل نيس چرا من باشم؟؟خلاصه مامان ناراحت شد منم ناراحت شدم با مسود خواستيم بريم ١٤ تارو پخش كنيم از مامان معذرت خواهي كردم ولي خوب...خلاصه تو خيابون رفتيم آدماي نشون شده از طرف امام حسينو پيدا كرديم بهشون داديم...چقد حس خوبيه كمك كردن از خدا خواستم فقط خدا هيچ مرديو شرمنده خونواده اش نكنه امام زمان زودتر ظهور كنه اين دنياي مادي ازبين بره..جامعه اي كه طبقاتش انقد باهم فاصله داره...بگذريمممم داشتم به مسود ميگفتم اون حس خوبه كه پارسال داشتيم همون حسو نسبت به آذر داريم...اميدوارم بشه..بهش كه فك ميكنم باورم نميشه تا كمتر از ٣ ماه ديگه خونه خودمونيم...خدايا اگه صلاحه جورش كنه ما روزيمونو هميشه از خودت خواستيم واسطه هارو بفرست سمتون..دوست داريم

پ .ن١:روي قاشقارو ربان سبز پيچيدم كه يه نشون ناشناس باشه از طرف منو عاقا مسود

پ .ن٢:دلم ميخواست روز علي اصغر نذرمو پخش كنم فك ميكردم امروزه ولي ظهر فهميدم امروز روزه حضرت رقيه اس...دلم لرزيد جفتشون بچه ان ولي يادمه اون سالا بخاطر دستم چقد با حضرت رقيه حرف ميزدم اينا همش نشونه اس صدامو همشون ميشنون

همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...
ما را در سایت همه چیز درباره عروسی پری و مسوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pariomasooto بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 15 مهر 1395 ساعت: 4:11