لباس داغووون

پريشب مسودينا اومدن خونمون خيلي ناراحت بودم ميدونستم اون توقعي كه من دارم اجرا نميشه مسود با يه دسته گل و شيريني و يه جعبه كادو اومد برام شال خريده بود با ٢٥٠ تومن بول كه قرار بود كيفو كفش مجلسي بخرم...خيلي بغض داشتم خيلي براي هرجفتمون ناراحت بودم اونم اين همه تلاش ميكنه بازم كم مياريم همش..داشتم فك ميكردم تو كل دوران عقدمون مسود براي من از طرف خودش با دوق خودش فقط براي دوتا لاكو يه ريملو يه شالو خريده بقيه عيديا رو باهم ميرفتيم ميخريديم ..... ناراحتيمو ديد گفت من بعد صفر بهترين عروسيو برات ميگيرم خوشحال بودم انگار تو چشماش برق ديدم بهم قول داد كه ميگيره خلاصه اون شب گذشت ديروز با آبجي رفتيم كيفو كفش خريديم براي من شد ٢٧٠ دلم ميخواست كمتر بشه ولي خوب كفشاي ارزون پاشنه بلند به من نميسازه حتي يكيو وشيدم تو همون يك دقيقه رون پام به قدري درد گرفت كه نميتونستم كفشاي ديگرو بپوشم..تا ديشب كه لباسيكه براي عروسيه پسردايي بودو پوشيدم افتضاح شده بود با وجود تركاي رو دستم مجبور بودم آستين دار بپوشم مجبورم مامان برام بدوزه هيچ جا لباس مجلسيه آستين دار پيدا نميشه خلاصه انگار داشتم تو لباس خفه ميشدم آستين زخيم تازه فهميدم مدلم اشتباه بوده همشم تقصيره مامانه لباسيكه من انتخاب كردم بايد ميرفتيم ونك پارچشو ميخريديم انقدر غر زد كه منم مدل معمولي انتخاب كردم كه از اينجا بخريم پارچشو .... ديشب با حال خرابم مسود اومد دنبالم رفتيم بيرون كلي گريه كردم بخاطر بدبختيم من حتي نميتونم لباس عروس ببوشم لباس عروس پوشيده كه اصلا مد نيستو من چجوري بپوشم؟؟همه بفهمن من مشكلي دارم؟؟دلم براي خودم ميسوزه دلم بري ميود ميسوزه الانم دارم مينويسم با گريه دارم مينويسم

ديشب وقتي برگشتيم گفتم اين لباسو نميپوشم لباس قرمزه رو ميپوشم كه عروسيه قبلي پوشيدم مامانم به ذره دركم نميكنه من دستم مشكل داره بدبختم بيچاره ام خيلي خودخواهه اونم ناراحته كه لباس تكراري ميخوام بپوشم واسش فرقي نداره لباس زشت بپوشم دوباره امروز پوشيدم گفتم خوبه ميپوشم ولي از جا تكون نميخورم تو تالار به آجي گفتم وقت آرايشگاهوكنسل كن اونم عصباني شد نميدونم من مشكل دارم يا اينا خلاصه عصباني شديم انقد داد زدم خودمو زدم كم مونده بود سكته كنم كه اي كاش ميكردم ميمردم راحت ميشدم

از ديشب اصلا خدارو دوس ندارم همش باهاش دعوا ميكنم همش دنبال يه راه براي خودكشيم هيچ كس بدبختيو منونداره هيچ دختري پيدا نميشه بخاطر نقص بدنش عروسي نگيره همش آرزوي مرگ دارم ميدونم فردا اون لباسو ميپوشم ولي از خدا ميخوام زودتر منو بكشه

همه چیز درباره عروسی پری و مسوت...